پارمیدا جان متولد87/09/23 و محمدرضا جانپارمیدا جان متولد87/09/23 و محمدرضا جان، تا این لحظه: 11 سال و 25 روز سن داره

قشنگی زندگیم پارمیدا ومحمدرضا

فرا رسیدن محرم و ....

الان که این پست رو میزارم صبحه و امروز روز نهم محرم ،روز تاسوعاست.محرم آمد و در حال گذر است.امیدوارم که امسال بتونیم از این ایام بیشتر استفاده کنیم و درس بگیریم ،درس استقامت،ایثار،گوش به فرمان خدا دادن و پیروی از خدا،درس دل نبستن به دنیایی که خیلی زود گذره،درس صبوری کردن،مدارا کردن و تو راه خدا قدم برداشتن و ....        قربونت برم یا امام حسین، فدای این همه مظلومیت و فداکاری   با امروز هشت روزه که محمدرضا رفته توی هشت ماه،روزا تند تند داره و میاد و میره .بچه ها دارن خیلی زود بزرگ میشن.انگار عقربه های ساعت هم داره عجله میکنه برای زود بزرگ شدن بچه ها! ولی من دیگه عجله نمیکنم که بگم ای کا...
22 آبان 1392

ایستادن

پسرم وقتی می ایستی   قدرت خدا را با تمام وجود احساس میکنم و خدا رو شکر میکنم. شیرین ترین لحظات زمانی هست که کار جدیدی یاد میگیری و خودت هم کلی ذوق میکنی. اینو بدون اگه یه کوه غم داشته باشم خنده که میکنی همه از یادم میره، پس همیشه بخند تا مامان غمگین نباشه   ...
12 آبان 1392

رفتیم تولد

سلام عسلای مامان دو روز پیش یعنی روز پنج شنبه رفتیم تولد پسر عمو طاها،تا قبل شام خیلی خوب بود و خوش گذشت اما سر شام محمدرضا بی تابی کرد و هی گریه میکرد، بچم هم بالا آورد ، هم اسهال شد که همون موقع بدون معطلی بردیمش بیمارستان که فهمیدیم زیاد خطرناک نیست و یه ویروس جدیده و زود خوب میشه.چون بار اولی بود که اینجوری شد خیلی ترسیدم اما به خیر گذشت و الان خیلی بهتره و بی حال نیست خدا رو شکر. خوب بگذریم، تولد خیلی خوب بود و پارمیدا جان خیلی بهت خوش گذشت. اینم عکساش   این عکس پسرم قبل مریضی، الهی مامان قربون اون خندت بشه پسته مامان   اینم عکس تو همراه النا دختر عمه فهیمه       مامان فدای...
12 آبان 1392

از هر در سخنی

سلام خوشگلای مامان خیلییییی خیلیییییییی شرمنده ام بابت  غیبت طولانی که داشتم. تو این چند روزی که نبودم اتفاقات زیادی افتاد که براتون میگم: اول از همه تا بیشتر از این دیر نشده بنویسم چهاردهم ماه مهر ماهگرد محمد رضا بود که نتونستم بیام و تو وبلاگ ثبتش کنم،پسر گلم ماهگردت مبارک قشنگم  شش ماهت تموم شد و رفتی توی هفت ماه. تو این روزا هم خوب دارم بهت غذا میدم و هر هفته یک غذا به وعده هات اضافه میکنم. اول فرنی ، بعد حریره والان هم سوپ.صبحونه حریره ، ناهارت هم سوپ که اولش با برنج وگوشت وهویج بود والان هم سیب زمینی ورشته هم بهش اضافه کردم بدون هیچ نمک و ادویه ای،حتی توش پیاز هم نریختم . دارم سعی میکنم رو اصولش پیش برم .خلاصه سعی کرد...
7 آبان 1392
1